مرا بخوان...

با اندوه پیدای چشمهایت...

با خستگی های ناپیدای دلت...

تا بدانم در کدام پروانگی زخم خورده ای،

که جای پای تردید از نگاهت دور نمی شود !!

و بدانم چگونه در عمیقِ تیره­ ی اندیشه ات به باور بنشانم

که عشق اعتبار عالم است

و عاشق زیباترین دلبستگی نفس کشیدن زمین ...

مرا بخوان

و بگو در کدام فصل حادثه عاشق خواهی شد

که من بی قرار شکفتنم...


خیلـــــــــــــــــی ی ی ی